English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6044 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thermonuclear U وابسته بدرجه حرارت هسته اتمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nucleon U اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nucleonics U بحث هسته اتمی
fission U شکستن هسته اتمی
uranium pile U مشعل هسته اتمی
homonuclear diatomic molecule U مولکول دو اتمی جور هسته
thermoregulatory U وابسته تنظیم حرارت
geothermal U وابسته به حرارت مرکزی زمین
geothermic U وابسته به حرارت مرکزی زمین
hypothermal U وابسته به تقلیل درجه حرارت
fissional U وابسته به شکستن هسته اتم
subatomic U وابسته به پدیدههای درون اتمی
nucleole U جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
minometer U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout U ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon U جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy U دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
exothermal U حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermic U حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
carry too far U بدرجه جدی رساندن
proliferation U سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
peer U هم درجه کردن بدرجه اشرافی
peered U هم درجه کردن بدرجه اشرافی
peering U هم درجه کردن بدرجه اشرافی
hyperbolize U بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
supercool U بدرجه سرمای زیر نقطه انجماد رسیدن
thermal stress U ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
atomic weight U وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
clean weapon U جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours U خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
utilitarianism U بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
pyrolysis U تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
to win one's spurs U بدرجه سلحشوری رسیدن برجسته شدن نامی شدن شهرت یافتن
magnetic nuclear resonance U تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
nuclear magnetic resonance U تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
warmth U حرارت
warm U با حرارت
fires U حرارت
heat U حرارت
fired U حرارت
enthrusiasm U حرارت
fire U حرارت
adust U با حرارت
heats U حرارت
warmed U با حرارت
ardour U حرارت
fervidness U حرارت
fervidity U حرارت
verve U حرارت
hotness U حرارت
mettlesome U با حرارت
vehemence U حرارت
ardor U حرارت
temperatures U حرارت
warms U با حرارت
clammy U بی حرارت
temperature U حرارت
pyogenic U حرارت زا
warmest U با حرارت
gradient U افت حرارت
gradients U افت حرارت
heats U گرما حرارت
steamier U پر حرارت پر بخار
ardency U شور و حرارت
calefactory U حرارت بخش
strenuousness U حرارت و اصرار
heats U حرارت دادن
low heat cement U سیمان کم حرارت
steamy U پر حرارت پر بخار
steamiest U پر حرارت پر بخار
heat U گرما حرارت
heat U حرارت دادن
expansion heat U حرارت انبساط
impressment U جدیت حرارت
heat transfer U انتقال حرارت
heat of hydration U حرارت ئیدراسیون
heat expansion U انبساط حرارت
heat exchange U تبادل حرارت
central heating U حرارت مرکزی
heat economy U اقتصاد حرارت
heat drop U افت حرارت
heat unit U واحد حرارت
transformation of heat U تبادل حرارت
interchange of heat U تبادل حرارت
temperature U درجه حرارت
temperatures U درجه حرارت
heat conductor U هادی حرارت
thermotherapy U حرارت درمانی
calorification U تولید حرارت
actinometer U حرارت سنج
enthalpy U حرارت فعال
ginger U تندی حرارت
thermometers U حرارت سنج
energetically U از روی حرارت
fervently U از روی حرارت
initiatives U شوق و حرارت
impetuosity U تندی حرارت
zeal U ذوق حرارت
thermometer U حرارت سنج
thermophysics U فیزیک حرارت
heat absorption U جذب حرارت
actinometre U حرارت سنج
calorimeter U حرارت سنج
thermoregulation U تنظیم حرارت
initiative U شوق و حرارت
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
center web U هسته
stoning U هسته
necleus U هسته
stone U هسته
membrane U هسته
stones U هسته
air core U بی هسته
membranes U هسته
seedless U بی هسته
core U هسته
magnet core U هسته
cores U هسته
nuclel U هسته ها
atom U هسته
nuclei U هسته
kernel U هسته
kernels U هسته
atoms U هسته
nucleus U هسته
burners U تولیدکننده حرارت در بالن
thermostable U باثبات در اثر حرارت
sunbaked U حرارت افتاب دیده
pre heat U حرارت دادن مقدماتی
low temperature U درجه حرارت پایین
fervidly U از روی حرارت و غیرت
live wire U آدم پر حرارت و با پشتکار
ambient temperature U درجه حرارت محیطی
final temperature U درجه حرارت نهایی
heatedly U از روی هیجان یا حرارت
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
filament temperature U درجه حرارت فیلامان
heat conductivity U قابلیت هدایت حرارت
isothermal U نقاط هم حرارت اب دریا
Fahrenheit U درجه حرارت فارنهایت
tempering temperature U درجه حرارت بازپخت
live wires U آدم پر حرارت و با پشتکار
preheated U قبلا حرارت دادن
preheats U قبلا حرارت دادن
maximum temperature U درجه حرارت حداکثر
central heating system U دستگاه حرارت مرکزی
thermal exposure U میزان جذب حرارت
thermal resolution U حداقل اختلاف حرارت
thermal resolution U حداقل سنجش حرارت
isothermal layer U سطوح هم حرارت اب دریا
thermolysis U تحلیل حرارت بدن
enthusiasm U هواخواهی با حرارت شوروذوق
enthusiasms U هواخواهی با حرارت شوروذوق
thermoregulator U دستگاه تنظیم حرارت
internal temperature U درجه حرارت داخلی
heat affected zone U منطقه حرارت دیده
thermostat U نافم درجه حرارت
temperature U درجه حرارت دما
critical temperature U درجه حرارت بحرانی
ignition temperature U درجه حرارت احتراق
preheat U قبلا حرارت دادن
forced convection U تبادل حرارت اجباری
intermediate temperature U درجه حرارت میانی
temperatures U درجه حرارت دما
hyperpyrexia U درجه حرارت بالاتر از صد
steam heating U ایجاد حرارت با بخار
Recent search history Forum search
1Material-dependent representative
2bioconjugated
2single gas
2single gas
1چندمین
1Country pumkin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com